شیرین زبونی و...
شیرین زبونم روشا جان! مامانی نمیدونی با این زبون شیرینت داری با ما چیکار میکنی!! شما عاشق چرخیدن هستی و مرتب با پویان دستهای همدیگرو میگیرید و میچرخید کلی با هم میخندین واز این بازی لذت میبرین دیروز ما خونه موندیم و خونه ی مادر جون نرفتیم شما هم دلت برای چرخیدن تنگ شده بود اومدی به مامانی گفتی بیا بچرخیم مامانی هم یه مدته سرگیجه ی بدی گرفته ولی دیدم خیلی دوست داری بچرخی قبول کردم وای مامان چشمت روز بد نبینه که با اولین چرخش مامان افتاد روی زمین شما هم فکر میکردی مامانی داره بازی میکنه کلی خندیدی و میگفتی پاشو بچرخیم منم میگفتم مامان حالشه بده نمیتونم یه دفعه خودتو لوس کردی گفتی پاشو ...
نویسنده :
مامان مری
18:55